دو گدا بودند یک بسیار چاپلوس و دیگری آرام و ساکت . گدای چاپلوس وقتی شاه محمود و یا وزیرنش را می دید بسیار چاپلوسی می کرد و از سلطان محمود تعریف می کرد و هدیه میگرفت ولی اون یکی ساکت بود . اون گدای چاپلوس روزی به گدای ساکت گفت چرا تو هم وقتی شاه رو می بینی چیزی نمیگی تا به تو هم پولی داده بشه. گدای ساکت گفت: کار خوبه خدا درست کنه سلطان محمود خر کیه؟ برای سلطان محمود این سوال پیش اومده بود، که چرا یک گدا ساکته و هیچی نمی گه. محمود ,گدای ,ساکت ,سلطان ,چاپلوس ,سلطان محمود ,گدای ساکت ,گدای چاپلوس منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

اینجا زیبایی را درک کن تخفیف بهترین مبلها جامع ترین وبگاه تخصصی گردشگری و توریست جنرال ادیت بیست و یکیا همه چی موجوده محمدرضا حسین زاده